کد مطلب:252513 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:167

امام در زندان متوکل
متوكل با تمام قوا و حیله ها و تاكتیك ها نتوانست امام را به زانو درآورد، سینه اش از حسد و كینه و عقده سخت تنگ و فشرده می شد ناگهان تصمیم احمقانه ایی می گیرد و آن اینكه دستور می دهد تا امام را به زندان افكنند. گزارشات تاریخی می گوید:

هنگامی كه متوكل امام را دستگیر نمود او را به علی بن كركر سپرد تا او را به زندان برده و مواظب حضرت باشد. بغا یا وصیف تركی دو تن از سران متنفذ دستگاه، صدای امام را در حالی كه چنین ترنم می كند می شنوند: انا اكرم علی الله من ناقه صالح، تمتعوا فی داركم ثلاثه ایام ذالك وعد غیر مكذوب: من نزد خداوند از شتر صالح گرامی تر هستم، زیست كنید سه روز در خانه های خود، این وعده ایی است كه دروغ نمی باشد.

آنها مقصود امام را از قرائت این آیه در نمی یابند از این جهت از امام سئوال می كنند كه: اعزك الله: خدا تو را عزت دهد، وعده عذاب می دهی؟ امام می فرماید: بعد از سه روز خواهی فهمید كه چه اتفاقی رخ خواهد داد، فردای همان روز امام را آزاد و از او پوزش می طلبند.

روز سوم فرا رسید، گروهی از تركان و جماعتی دیگر ناگهان بر متوكل یورش برده و او و وزیرش فتح بن خاقان را كشته و پسرش منتصر را به جای او نشاندند.



[ صفحه 262]